شصت و نهمین اجلاس عمومی سازمان ملل هم تمام شد.آقای رییس جمهور رفتند. همه می دانیم در سازمان ملل مهم سران کشورها نیستند چون ایران هرکار هم بکند نمی تواند در سازمانی که همه کاره هایش جاسوسان سیا  و عوامل و ذلیل شده های استکبار هستند تاثیر چندانی بگذارد یا حرفش را به کرسی بنشاند مگر اینکه برگ برنده و قدرت برتر باشد.

پس چرا ما باید برویم؟؟؟ نکته مهم هدایت افکار عمومی است و نه هدایت دولتهای فعلی.

وظیفه ما نظم دادن به افکار انقلابی و استکبار ستیز و ایجاد همگرایی بین انهاست. زمانی که ما انقلابی عمل کنیم باقی نیز همین گونه می شوند. زمانی که در سازمان ملل در برابر دیده گان همه بر مستکبران عالم بتازیم شاید مستکبران اخم کنند اما مستضعفان عالم شاد می شوند،

 یادمان نرود قرآن وعده ارث رسیدن زمین به مستضعفان عالم را می دهد نه حاکمان را!!!

در هرصورت تریبون سازمان ملل بهترین مکان و موقعیت برای هدایت و راهبری افکار عمومی دنیا و صدور انقلاب است. باید بدانیم قاعدتاً ما بر روی دولت مردان کشورهای غربی تاثیر چندانی نمی توانیم بگذاریم زیرا افکار ا نقلابی و استقلال طلبانه و ضد استعماری ما با منافع انان در تضاد است اما حتما کشورهای مظلوم و ستمدیده این نوع سخنان را از ما بهتر می پذیرند و این نکته مهمی است که دولت مردان یک کشور که حتماً از خواص ان کشور هستند، می توانند بعداً این نوع افکار را در میان ملت هاشان ترویج دهند یا حداقل اندک الگویی بگیرند.

افسوس و صد افسوس که امسال این فرصت از دست رفت.

آیا استقبال امسال رسانه ها و خواص و کشورهای حاضر در اجلاس از رییس جمهور ما با سال گذشته قابل مقایسه بود؟؟؟نبود، خدا می داند نبود؛ گمان هم نکنم دیگر باشد و حدس می زنم سال اینده خلوت تر از امسال باشد.

برایم مهم نیست به حمایت از کسی متهم شوم که به او انتقاد های جدی هم دارم اما واقعیت این است که سال گذشته در جریان اجلاس شصت و هشتم، دنیا دقیقاً فهمید ان مرد که هرسال حرفی متفاوت از سال گذشته داشت و هرسال محور همه جریانات سازمان ملل بود دیگر رفته. شخصیتی کاریزما رفته و شخصیتی پراگما امده که او هم مانند بسیاری از سیاستمداران دنبال کدخدای خودخوانده است.

اینجا

دوسال است دیگر خبری از ان نطق های اتشین نیست. زمان ان مرد که رفته وقت سخنرانی، سازمان ملل مملو بود از هیئت های مختلف، هرچند مثلاً بعضی ها به نشانه اعتراض سالن را ترک می کردند اما همه می دانستند که تا اخرین ثانیه را بیرون به دقت گوش می دهند و پیگیری می کنند.چنان ظلم دیدگان عالم برایش کف می زدند که از جرقه دست های انان روح و روان مستکبران گُر می گرفت. همه منتظر احمدی نژاد بودند. رسانه ها از خلوتی خیابان های نیویورک زمان پخش مستقیم سخنانش خبر می دهند. ده ها رسانه پخش مستقیم سخنانش را برنامه درجه یک خود می دانستند. صدها نخبه و شخصیت در صف ملاقات بودند. رسانه ها برای مصاحبه با او سبقت می گرفتند. کنفرانس های خبریش شلوغ ترین کنفرانس ها بود. او مرد جنجال برانگیز ان روزها بود. اما حالا ایران در حاشیه است. ایران و داعش و سوریه و عراق!!!

روزنامه تایمزتیتر می زند: کامرون (نخست وزیر انگلستان) برای دیدار با روحانی پیش قدم شد. این نویدی برای خروج ایران از انزوای سیاسی است!!!

 

سال 1392، زمانی که حسن روحانی برای اولین بار در قامت رییس جمهور ایران اسلامی جهت شرکت در اجلاس سازمان ملل وارد نیویورک شد شدیداً مورد توجه بود. همه امده بودند بشنوند که او چه می خواهد بگوید. اما او ان چیزی را که از نماینده ایران انتظار می رفت شنیده شود نگفت، البته شاید هم گفت!!! مشکل از ماست که مانند رهبرمان انقلابی هستیم و دنبال حرف صریح و شفاف!!! مشکل از ماست که دیپلمات نیستیم تا بدانیم یکی به نعل، یکی به میخ درس اول دیپلماسی است!!!

ان روزها خبرها از برنامه ریزی برای دیدار با رییس جمهور امریکا خبر می داد، اما بعدها رهبر حکیم انقلاب افشا فرمودند که از همان ابتدا قرار بر مذاکرات حداکثر بین وزاری امور خارجه بوده و نه بین سران؛ بنابراین پرزیدنت روحانی آب پاکی را ریخت روی دست سران امریکا و گفت قصد مذاکره با اوباما را ندارد. این موضع افتخار آفرین که البته با هدایت های داهیانه قائد انقلاب رقم خورده بود بدجور استکبار را سنگ روی یخ کرد. لذا برنامه ریزی دقیقی کردند و در اخرین لحظات حضور روحانی در امریکا برای اولین بار بعد از 37 سال روسای جمهور ایران و امریکا مستقیماً با یکدیگر تلفنی صحبت کردند!!! هیچ حرف مهمی هم نگفتند، اخرش هم مشخص نشد چه کسی تماس گرفته؟ ایران یا امریکا؟؟؟ اما مهم این بود که مستکبران استفاده تبلیغاتی خود را کردند و همزمانی که انها صحبت می کردند سخن گوی کاخ سفید امد و دنیا را از این اتفاق مطلع کرد!!!چرا؟؟؟ زیرا ایران با این کار نزد افکار عمومی دنیا متهم به تذبذب و نفاق می شد. و همین هم شد!!! نهضت های ازادی بخش دنیا که اسوه شان ایران بود ناگهان دیدند رییس جمهور ایران مخفیانه با رییس جمهور امریکا صحبت کرده.

 15 ماه از روی کار امدن دولت تدبیر می گذرد و انها از همان روز اول همه سرمایه گذاری خود را روی بحث وزارت خارجه و گفتگوهای هسته ای گذاشتند، سعادت ملت را گره زدند به توافق هسته ای؛ با غرب شروع کردند به مذاکره، بعد 100 روز رییس دولت به رهبر انقلاب نامه نوشت که آقا تمام شد، دنیا به حقانیت ما اعتراف کرد و تحریم ها متوقف و دیوار ان ترک برداشت!!! همان روزها حضرت رهبر فرمودند اگر انچه می فرمایید رخ داده باشد جای تقدیر دارد!!! اما اکنون که از ان روزها قریب به 400 روز می گذرد نه دیواره تحریم ها ترک برداشته و نه حقی برای ما به رسمیت شناخته شده!!! هروقت اوضاع در داخل برای دوستان تنگ و خطرناک می شود، پروپاگاندای تبلیغاتی دولت شروع به شانتاژ می کند که توافق نزدیک است!!! از یک هفته قبل شروع زمان اجلاس 69، گوش فلک را کر کردند که گفتگوهای مهم در نیویورک؛ اما این گفتگو ها هم تمام شد و اتفاقی نیوفتاد، فقط ملت ایران دارد می بازد.

سوال مهم اینجاست دقیقاً اختلافات عمیق بین طرفین چیست؟؟؟؟ کارشناسان می گویند این پافشاری بر روی اصول خود از طرف طرفین مذاکره در این وضعیت مسئله ای عادی است و تا روزهای اخر مذاکرات یعنی اذر 93 ادامه خواهد داشت!!!

اینجا

قرار بود توافق نامه ژنو فقط6 ماهه  باشد. اگر بعد 6 ماه طرف مقابل به تعهداتش عمل نکند همه چیز برگردد به حال اول. از پایان 6 ماه دارد 5 ماه می گذرد و غرب همچنان به تعهداتش عمل نمی کند و مدام توافق ژنو را تمدید می کند!!! در نیویورک کارشناسان و معاونین وزیر خارجه که چند روز زودتر رفته اند روزی شاید به قول خودشان 8 تا 12 ساعت مذاکره داشته اند. وزیر امور خارجه هم امد، رییس جمهور هم همه توانش را گذاشت اما غرب ذره ای از زیاده خواهی هایش کوتاه نیامد!!!

واقعیت این است ما همچنان سر جای اول هستیم. یعنی همان جایی که زمان جلیلی بودیم. با این تفاوت که زمان جلیلی هزاران سانتریفوژ و آب سنگین اراک و توسعه نظام مند فردو را داشتیم وده ها کیلو اورانیوم با غنای 20 درصد؛اما الان هیچ کدام را نداریم. قرار بود در دنیا بزرگ شویم و فضا از حالت تشنج خارج شود اما سوال اینجاست آیا شده؟؟؟!!!

آقایان می فرمایند غرب حواسش باشد اگر به توافق نرسیم دوباره امثال احمدی نژاد روی کار می آیند، اگر به توافق نرسیم ما در انتخابات مجلس رای نمی اوریم!!! آقایان به ملت می فرمایند جای غم نیست اگر به توافق نرسیم چیزی از دست نداده ایم!!! این همه هزینه، این همه سرمایه گذاری، از دست دادن سرمایه های عظیمی مانند امید دانشمند جوان هسته ای یا اکسید کردن اورانیم های غنی شده 20 درصد اینها خسارت نیست؟؟؟!!!؟؟؟...

مشکل در ساده اندیشی شماهاست. آقایان می گویند اگر توافق حاصل نشد دنیا می فهمد ما اهل مذاکره بودیم انها میز را به هم زدند!!! فکر می کنید برای امریکا و هم پالگی هایش مهم است که مردم دنیا چه فکر می کنند؟؟؟

 

اقای روحانی!!!

مدام رفتید با اندیشکده های صهیونی آمریکا که هدف غایی همه شان براندازی حکومت شهید داده ایران است نشستید و گل گفتید و سخنرانی کردید که چه بشود؟؟؟

نتیجه مذاکره مخفی و دور از دید رسانه ها میان محد جواد ظریف با جان کری در نیویورک چه شد؟؟؟

کی میخواهید بفهمید که برای غرب بی آبرو شدن شما و طیفتان در ایران مهم نیست برای انها منافعشان و امنیت صهیون مهم است؟

چه زمانی خواهید فهمید برای غرب ارمان اخر زمانی صهیون و پیروزی در نبرد نهایی آرماگدون مهم است نه پیروزی اعتدالیون؟

چطور اگر احمدی نژاد رفت و در جلاس حقوق بشر دوربان آفریقای جنوبی به علت نقد صهیون ها مورد تمسخر و هجمه قرار گرفت و به او گوجه پرتاب شد برای شما سخت و توهین به ملت بود اما حرف های دیوید کامرون به ملت شهید داده ایران توهین نبود؟؟؟

 

امسال هم مانند سال گذشته قرار شد روزهای آخر بازهم هنر دیگری از صفحه هنرمندی جناب حقوقدان معتدل رو شود. فیل ژنرال ضد سرهنگ یاد هندوستان کرد و رفتند ضمن فراموشی دو صده جنایت انگلیس ها در حق ملت ایران با نخست وزیر پلیدش به گفتگو نشستند. اول جلسه یک سری کلی گویی ها در مورد مسایل هسته یی می شود، سپس جناب کامرون به حاج حسن درباره همکاری علیه داعش پیشنهاد می دهد که ایشان رد می کند و بعدش هم ان ملعون امد و پشت تریبون سازمان ملل هرچه در شان ملت عقب مانده و وحشی و جانی و استعمارگر خودش هست به ملت قهرمان پرور ایران نسبت داد. حتی هیئت ایرانی سالن اجلاس را ترک نکرد بماند که وقتی نوبت خودشان هم شد یک کلمه جواب ندادند!!!

حاج حسن این همان عزت بود؟؟؟ یک نمونه از این نوع توهین در 10 سال گذشته از ان تریبون به ملت ایران را مثال بیاورید؟؟؟این همان هنر دیپلماسی شما بود؟؟؟

من نمی دانم دولت انگلیس با این درس خوانده های در دانشگاه های کشورش چه می کند که اگر به همه هستی انها هم توهین کند ان دانشجو ها هرگز به محل تحصیلشان پشت نکرده و جواب موهنان را نمی دهند؟؟؟!!!

 

حاج حسن از ما این را داشته باش آذر 93 که هیچ آذر 1503 هم بشود غرب حتی سر سوزنی به شما آوانس نمی دهد.

حاج حسن از داعش گفتی چرا از اسرائیل نگفتی؟؟؟

حاج حسن از داعش گفتی چرا از مظلومیت آمرلی نگفتی؟؟؟

حاج حسن از همه چیز گفتی اما از خمینی کبیر هیچ نگفتی؟؟؟

حاج حسن یادت رفته بود در هفته دفاع مقدس بودی؛ چرا پشت ان تریبون سبز یاد 10 سال دفاع مقدس و خس خس های جانبازان شیمیایی نکردی؟؟؟

 

این روزها برای چندین بار "چ" را دیدم، میخواهم از همین جا از اصغر وصالی و دستمال قرمزها برای توهین دیوید کامرون در هفته دفاع مقدس به ایران عذرخواهی بکنم. ننگ بر انانی که عزت شهدا را نمی بینند  و ننگ می خرند

 

پی نوشت:

شایان ذکر است مواضع حاج حسن روحانی در دیدار با ایرانیان مقیم امریکا،سرمایه داران و سرمایه گذاران و البته بی اعتنایی به بعضی مانورهای امریکایی ها و پاسخ های ایشان به کریستین امانپور جای تقدیر دارد.واقعیت این است رییس جمهور خط قرمز های نظام را رعایت کرد که البته باید رعایت می کرد، میخواستین رییس جمهور مملکت بشه اپوزیسیون!!! اما انتظارات ما بیش از این رعایت حداقل ها بود.