پایداری همیشه جواب می دهد...(به علت اهمیت مسائل مطرح شده در قسمت نظرات این پست همچنان ثابت است)
از اواسط سال 90که سیاسیون خودرا برای مجلس نهم و انتخابات آن اماده می کردند و بسیار اهمیت داشت، زیرا اولین انتخابات رسمی پس از فتنه 88 بود و هیچ اثری هم از اهالی فتنه به علت بی اعتنایی مردم دیده نمی شد، رقابت میان اصول گرایان شدت گرفت.
اصولا گرایانی که البته باید درمورد اصولی که به ان اعتقاد دارند و پایبندش هستند توضیح دهند. در این میان عده ای از اصول گرایان و سیاسیون اخراجی از دولت نهم، تحت نظارت معنوی حضرات آیات مصباح یزدی و خوشوقت(ره) اجتماعی را تشکیل دادند به نام جبهه پایداری...

جبهه پایداری متشکل از سیاسیون جوانی بود که سابقه خوبی از خود در جریان دولت انقلابی نهم،نشان دادند. اعضایی که نیم بیشتر موفقت های دولت نهم به برکت حضور انان بود. آنان خودرا متعلق به گفتمان سوم تیر می دانند. گفتمان انقلابی و ولایت مداری که در سال 84 میان هاشمی رفسنجانی با همه شعارهای لیبرالیش و طرفداران تکنوکراتش و احمدی نژاد با همه شعارهای انقلابی و آرمانیش و سن کم، احمدی را بر هاشمی با سابقه ترجیح می دهند و احمدی نژاد را بر می گزینند.
نگاه انقلابی که رنگ ولایت مداریش و طعم ولایت محوریش و شکوه باور انان به حکومت ولایی با نگاه بسیاری از اصول گرایان سنتی متفاوت بود. نگاه جبهه پایداری به ولایت نشات گرفته از نگاه بی همتای علامه مصباح یزدی به حکومت ولایی است که دقیقا منطبق بر نظرات امام(ره) است. این جبهه با همان سن کم و گفتمان ولایی و البته در برابر حجم عظیمی از تخریبها در انتخابات مجلس نهم حاضر شد و رای قابل قبولی هم اورد آنگونه که به شدت خشم سیاسیون سابقه دار در جبهه اصول گرا را در اورد.
آنان از همان روز کینه این جبهه انقلابی را به د ل گرفتند و صراحتا نیز اعلام کردند این جبهه به دنبال روی کاراوردن احمدی نژاد دیگری است!!!. جبهه مقابل دقیقا ترس خود را علنی کرد، وگفت می ترسیم که با حضور این جبهه آنچه در سال 84 رخ داد یعنی انتخاب انقلابی گری و ساده زیستی و ولایت مداری و رد دنیا طلبی و ولایت مداری لسانی،مجددا رخ دهد و یک احمدی نژاد مشابه احمدی نژاد انقلابی سال 84(نه احمدی نژاد سیاست مدار امروز) برسرکار بیاید.
آنان همیشه در لفاف وحدت و جلوگیری از افراط سعی در تخریب این جبهه داشته اند.
جای تعجب است که تخریب جبهه پایداری نقطه اشتراک جریان انحرافی،فتنه،سازندگی و اصول گرایان سنتی است. البته دلیل اصلی ان هم وجود لیدری مانند علامه مصباح یزدی و نگاه ولایت مدارانه و دقیق او به مسئله حکومت اسلامی و ولایی است. آنان به عینه دیدند سال 84 بعد از 20 سال کار سیاسی و فکری آنان،برخلاف تصورشان نسل سوم و چهارم جای انکه از انقلاب بریده باشند برعکس به کسی رای دادند که بیشتر از همه شعارهای انقلابی می داد و به آرمانهای امام و شهدا نزدیک تر بود. باور این رای و گفتمان برای اهالی سیاست پیشه ایران سخت و مهلک بود.
امروز انان به چند علت از حضور جبهه پایداری در انتخابات شوراها و ریاست جمهوری سال 92نگرانند و قصد تخریب آنان را به هرقیمتی دارند.
1- ترس انان از برپایی حکومت ولایی و انقلابی اصیل از زاویه نگاه عاشقانه و عاقلانه و مدبرانه و ایدئولوژیک علامه مصباح یزدی به تئوری ولایت فقیه.
2- اگاهی از انکه شکست در این انتخابات به منزله مرگ قطعی بسیاری از گروه ها و جریانات سیاسی خواهد بود.
3- علاقه روزافزون مردم به این جبهه انقلابی و پرجمعیت تر شدن همایش های مردمی این جبهه. اقبال عجیب مردمی حتی در روستاهای دورافتاده به این جبهه برای حریفان تلخ و ناگوار است.
4- ترس از ارتباط مردمی و بدنه قوی حمایت عمومی مردم از این جبهه، که بر خلاف سایر احزاب و گروه های سیاسی که هیچ وقت مردم را به حساب نمی اوردند و فقط انان را برای رای می خواهند. این جریان همه سخنرانی ها و برنامه هایش در طول سال ادامه دارد و بیشترین ارتباط با بدنه مردمی را نیز همین جبهه دارد.
5- نقطه اشتراک همه مخالفین و دشمنان جبهه پایداری اعتقادات سست انان نسبت به امر ولایت و علاقه آشکار و نهان انان به نگارنده نامه بدون سلام و والسلام است. و این عامل چون دقیقا دلیل اصلی شکست انتخاباتیشان خواهد بود. از حریفی که این نقطه ضعف را ندارد می ترسند.
6- وجود نقطه ضعف ها و نکات ابهام امیز درکارنامه سیاسی همه منکران و فحاشان به جبهه پایداری. از قبیل سکوت و انفعال در 8ماه فتنه88،عدم حمایت قاطع از رهبری در ایام اصلاحات، عدم عمل به فرامین رهبری خصوصا در جریان دومجلس هشتم و نهم. و کلا ضعف در انطباق خود با دستورات ولی امر مسلمین و لایت مطلقه فقیه.
7- عدم ورود زودرس جبهه پایداری به بحث انتخابات ریاست جمهوری، انگونه که هنوز تاکتیک و کاندیدای این جریان نامشخص است و این رازدادری و تاکتیک شدیدا مخالفین و ترسوها را ترسانده و خشمگین کرده و حالا انان مجبورند به جای تخریب کاندیدایی که هنوز مشخص نیست اصل جبهه و کل حرکت آنرا بکوبند.
همه این دلایل دست به دست هم می دهد که حدود یک ماه همه سایت های منتسب به آقایان ل، ق، ر و زیرمجموعه هایشان مانند صراط نیوز،شفاف نیوز،عصرایران،خبرانلاین،خبرگزاری مهر،عماریون با همه توان و البته اخبار تکراری سعی در تخریب این جبهه انقلابی گرفته اند.
درجدیدترین اقدام یکی از این سایت های نان به نرخ روز خور که به همه انتقاد می کند جز ریاست معظم مجلس شورای اسلامی، فیلمی را پخش کرده که در ان چند نفر از صدها معترض به لاریجانی در جریان روز22بهمن امسال قم، در سلسله جلسات بصیرت افزایی جبهه پایداری نیز شرکت داشته اند، انهم در بعضی جلسات از مجموع ده ها جلسه برگزار شده از سال 89 و بعد نتیجه گرفته پس همه این فتنه ها زیر سر جبهه پایداری است. و البته علمدار این لجن پراکنی به جبهه مورد علاقه هزاران طلبه و دانشجو سایت صراط می باشد.

اما جالب است همین سایت و دوستان دیگر تا زمانی که حضرت آقا ان حرکت را محکوم نکرده بودند که زبان به کام داشتند و از ترس اینکه نکند بررسی این مطلب برای آن رییس قوه هتک حیثیت باشد چیزی از ان مطلب بازگو نکردند. اما پس از محکومیت رهبری، همه از جمله همین سایت ها، گفتند کار کار جریان انحرافی و اسفندیار. م و دار و دسته انهاست، از همان روز شروع کردند استمداد از وزارت اطلاعات و پلیس که پیگیری کنید. وزارت اطلاعات هم ده ها نفر را بازداشت و پس از تحقیقات آزاد کرد، اما هرگز نتایجی را که سایت های مذکور از فیلم خودساخته صراط نتیجه گرفته اند،از بازجویی ها تحصیل نکرد!!!
نمیدانم چه شد که به یکبار همه تقصیرها از گردن جریان انحرافی برداشته و گذاشته شد روی دوش جبهه پایداری. سازمان یافته بودن این حرکت را از کجا نتیجه گرفته اند؟ چطور همین سایت های مثلا اصولگرا تا دیروز امثال احمد توکلی و علی مطهری را بر سر لجاجت با امر ولایت نقد لطیف می کردند و البته گاها هم تند برخورد می کردند اما جایی که منافعشان در کار باشد از همان علی مطهری خبر در راس اخبار قرا ر می دهند.
واقعیت این است این طایفه نمی توانند کینه خود از مردم بابت تنفرشان از عملکرد مسئولین ضد ولایت را بر سر مردم بکوبند برای همین دنبال دیوار کوتاهی می گردند و چه بهتر از جبهه پایداری!!!
اسمش را می گذارند بصیرت که مثلا فتنه 88 و عواملش را فراموش کرده اند،جریان انحرافی را ندیده می گیرند و همه می ریزند سر یکی از قطب های اصول گرایی و اول اورا می کوبند. این حجم از هجمه واقعا جای تعجب دارد!!!
آن یکی در اوج بی شرفی و بی حیایی به مطهری زمان لقب پدرخوانده بصیرت را می دهد،یکی دیگر می گوید عمارنماها و دیگری می گوید گروهک محصولی!!! نمی دانم اینان چگونه می خواهند فردای قیامت از زیر بار این حجم از توهین و جسارت بدرآیند!!!
چرا با شخصیت علامه ای بزرگ و یکی از سترگ ترین نظریه پردازان حکومت ولایی یعنی آیت الله مصباح یزدی اینچنین بازی می کنند؟؟؟ چه سود مشترکی با فتنه گران و منحرفین در زدن آیت الله مصباح دارند...
تا یک سال پیش دکتر لنکرانی و فتاح و همه اخراجی های دولت نهم بهترین ها بودند،اما همین که رفتند طرف علامه مصباح یزدی شدند گروهک محصولی!!!
جرم محصولی چیست؟؟؟ ثروتمند بودن. باز خوب است او هرگز ثروتش را پنهان نکرد، آیا صرف ثروت داشتن چیز بدی است؟ باز اگر جبهه پایداری از جیب محصولی می خورد بهتر از امثال شماست که از جیب بیت المال ارتزاق می کنید!!! زمانی که محصولی فرمانده لشکر بود امثال بعضی از این سیاسیون داشتند باز و بست سلاح را پشت دستشویی های پادگان تمرین می کردند و حالا دارند به ان سردار بزرگ درس مدیریت می دهند!!!
البته نکته جالب تر اینکه همزمان با افزایش حجم توهین های بی سند به جبهه پایداری میزان درخواست های مردمی و دعوت نخبگان از کاندیداهای مورد نظر این جبهه بیشتر می شود و این دقیقا همان دلیل خشم بی حد دوستان مثلا اصول گراست.
به یاد بیاورید که سرسختانه ترین موضع گیری ها علیه جریان انحرافی و اصلاحات را در بین همه علما و سیاسیون علامه مصباح یزدی داشته است، حالا چگونه شده جبهه مورد حمایت ایشان را با منحرفین در یک خط می دانید؟؟؟
برادران از چه می ترسید؟؟؟














