امروز 27خرداد یادآور تاسیس نهادی انقلابی وپربرکت در نظام جمهوری اسلامی به ید با کفایت خمینی کبیر است.

 

در 27خرداد 1358 به پیشنهاد تعدادی از دانشجویان انقلابی و پیرو خط امام و تایید و پشتیبانی، آن حضرت دستور تشکیل و راه اندازی تشکلی با عنوان جهاد سازندگی داده شد.

تشکلی که ابتدا با حرکت خودجوش و جهادی تغدادی از گروهه ای دانشجویی برای یاری رساندن به مردم مناطق محروم شروع شد و پس از چندی به علت خلوص نیت و پشتکاری جهادگونه سازمانی مبارک تشکیل شد که اثرات آن هرگز از حافظه ملت زدوده نخواهد شد.

در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۵۷اولین گروه های دانشجویی به شرح ذیل به مناطق محروم اعزام شدند و به مدت سه ماه در این مناطق فعالیت کردند.

گروه اعزامی پلی تکنیک به سرپرستی محسن میردامادی و علی اکبر مهرفرد به کردستان.

گروه اعزامی دانشگاه صنعتی تهران به سرپرستی حسین شوریده و ابراهیم اصغرزاده به گنبد و ترکمن‌صحرا.

گروه اعزامی دانشگاه مشهید بهشتی  به سرپرستی سیفی کار به خوزستان و مسجد سلیمان.

گروه اعزامی دانشگاه صنعتی اصفهان به سرپرستی محمود حجتی به شهرکرد.

گروه اعزامی دانشگاه تهران به سرپرستی مرحوم جواد خیابانی (احتمالاً) به سیستان و بلوچستان

.

پس از اعزام این گروه‌ها لزوم ایجاد نهضت جهاد سازندگی با مشارکت دانشجویان در کشور احساس شد این طرح در اردیبهشت ۵۸ در دانشگاه‌های ایران مورد نظرخواهی قرار گرفت که با موافقت دانشجویان روبرو شد بنابراین طرح تشکیل نهضت مدون شد و توسط شهید مظلوم دکتر بهشتی(ره) به اطلاع امام خمینی(ره) رسید. و ایشان در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ چهار ماه بعد از انقلاب اسلامی فرمان تشکیل جهاد سازندگی را صادر کرد. در ابتدا شهید بهشتی به عنوان نماینده شورای انقلاب در جهاد سازندگی تعیین و سپس حجت الاسلام ناطق نوری به عنوان نماینده امام  و محمدحسین بنی‌اسدی به عنوان نماینده نخست وزیر و رضا افشار، عباس احمد آخوندی و مجتبی آلادپوش به عنوان اولین شورای مرکزی جهاد سازندگی تعیین و کار خود را آغاز نمودند.

امام خمینی(ره) طی پیامی برای تاسیس جهاد سازندگی فرمودند: تنها راه ساخت ویرانی های کشور همکاری ملت است.

در قسمت دیگزی از پیام امام عزیز ما فرمودند:

لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست، پشت این دیوار و خرابی‌های زیادی هست و ناچاریم که برای سازندگی به ملت متوجه بشویم. برای اینکه خرابی‌هایی را که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده‌است ترمیم کنیم و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگی مهیا بودن خود را اعلام کردند. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاریان، کشاورزان همه قشرهای ملت داوطلب‌اند که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده، بسازند از این جهت باید ما این جهاد را به سازندگی موسوم کنیم...
و در انتها با تذکری جاودانه یاد اور شدند: 

بلکه من از اشخاصی که برای زیارتها مثل زیارت مکة معظمه و مدینه منوره می‌خواهند به طور استحباب بروند از آنها می‌خواهم و تقاضا می‌کنم که شما که برای ثواب می‌خواهید به مکه مشرف بشوید و یا می‌خواهید به مدینه منوره و یا به عتبات عالیات مشرف بشوید، امروز ثوابی بالاتر از این نیست که به برادران خودتان کمک کنید و این سازندگی را همه با هم شروع کنیم که ایران خودتان درست ساخته بشود و برادران شما نجات یابند.

 

جهاد سازندگی با این تفکر و روحیه شکل گرفت. همان اوایل ما حصلش ظهور آدم هایی بزرگ با روحیاتی الهی و آسمانی شد. فقط یک نمونه اش حاج عبدالله والی یا همان پیامبر بشاگرد است. بزرگ مردی که زندگی اش را گذاشت تا با همه بی مهری ها از منطقه بشاگرد محرومیت را بزداید.

در طول جنگ نیز خدمات جهاد سازندگی بی نظیر بود. چه واژه ای زیباتر از تعریف و تمجید امام که به ایشان لقب سنگرسازان بی سنگر داد.

شاید در بین نهادهای غیر نظامی و فعال در جنگ تعداد شهدای جهاد سازندگی از سایرین به مراتب بیشتر و البته با مظلومیت و صد البته تحصیلات و تجربیات بالاتر باشد.

همین چند شب پیش بود که کتاب فوق العاده زیبای کوچه نقاش ها خاطرات سید ابوالفضل کاظمی فرمانده دلیر و بسیجی گردان جاودانه میثم را تمام کردم .(کتابی که حضرت آقا خواندنش را به هه جوانان توصیه کرده اند) می گفت در میانه جنگ نفر با تانک در سه راهی شهادت این جهادگران جهاد سازندگی بودند که شجاعانه برای بسیجیان بی سنگر و در مقابل تانکهای بعثی خاکریز می زدند و سنگر می ساختند و البته فوراً هم سر می باختند.عراقی ها پشت تانکها سنگر میگرفتند و بسیجیان ما پشت بولدوزرهای جهاد سازندگی تا خاکها را روی هم بریزند و سنگر بسازند.

جهادگرانی که با ساختن پل 14کیلومتری خیبر بدون پایه بر روی آب از سه راه فتح تا جزیره شمالی غوغایی در زمان خود بین مهندسان مدعی و تحصیل کرده به پا کردند تا انجا که بسیاری از مهندسان غربزده درخواست بازدید از این پل جالب را داشتند.

پس از جنگ بود که همه می خواستند استراحت کنند اما تازه جهادگران سازندگی کارشان برای ساختن شروع شده بود. جهادگرانی که حالا مهندسانش با دنیایی تجربه اماده خدمت بودند آن هم بدون منت.

بعد از جنگ با همه بی مهری هایی که تکنو کرات های سازندگی در حق بسیجیان جهاد سازندگی داشتند انها با همان حال و هوای انقلابی در میدان سازندگی ایران رزمیدند و کوشیدند. هرچند پُزش برای بعضی های دیگر ماند.

با آغاز دولت توسعه سیاسی در دوم خرداد 76 و تلاش تئورسین ها و لیدرهای ان جریان برای تقدس زدایی از نهادهای انقلابی و جهادی دستور برای تخریب وزراتخانه جهاد سازندگی که از سال 62 شروع به کار با عنوان وزارت کرده بود داده شد.

البته قبلش با قتل های زنجیره ای آبروی وزارت اطلاعات،با کوی دانشگاه آبروی نیروی انتظامی،با ترور حجاریان آبروی سپاه پاسداران(که البته با تیزهوشی پاسداران ناکام ماند)، با قضیه نوارسازان و روزنامه های زنجیره ای آبروی نیروهای انقلابی و شخصیت های تاثیرگذار نظام را برده بودند و حالا نوبت وزارت جهاد سازندگی بود که کاملاً تفکری جهادی داشت و نیروهای نفوذی نمیتوانستند در ان کاری کنند.

بالاخره در 26 مرداد 1379 با تصویب مجلس ششم وزارت جهادسازندگی در وزارت کشاورزی ادغام شد.

اقدامی که بعدها رهبر عزیزمان از آن به جوانمرگ کردن جهاد سازندگی نام بردند. اقدامی که صد در صد قصد برهم زدن ان جمعیت انقلابی را داشت. البته نمی خواهم بگویم وزرات کشاورزی جایگاهی برای معاندان بود ،هرگز... همین الان هم از اثرات ان ادغام می توان به حضور بعضاً نیروهای خالص و دلسوز با روحیه ای جهادی و ولایی در جهاد کشاورزی اشاره کرد. اما می شد این ادغام جای دیگر صورت گیرد.

هرچند از این نوع ادغام های سیاسی و ظالمانه در دولت خاتمی کم نبود مانند ادغام معاونت پرورشی ان زمان آموزش و پرورش و مامور به کار کردن بسیاری از نیروهای ازشی ان معاونت به مراکز دیگر که حالا بعد احیا ان معاونت هرگز دیگر انچه بود نخواهد شد.

دراین میان با تیزهوشی رهبر عزیز و الگو گیری از همان اولین حرکت های جهادی باردیگر اردوهای جهادی دانشجویان در تابستان ها آغاز شد و بعد از چند سال سازمان بسیج سازندگی با همان روحیه و آرمان شکل گرفت.

 

http://www.khabaronline.ir/detail/220943/economy/macroeconomics

بعد التحریر:

اگر ترس از اتهام ترویج خوشونت گرایی نبود حتماً کلیپ بی سر شدن راننده جهادی پشت بولدوزر درحال ساخت خاکریز با خمپاره دشمت را برایتان به نمایش می گذاشتم