مائده های آسمانی...
همین ابتدا از خواننده گرامی تقاضا می کنم، برای لحظاتی چشمان خود را بسته و همه انچه در چهارسال گذشته حول محور مذاکرات با امریکا و پیمان ژنو و برجام به انجام رسید از مقابل چشم تان عبور دهید، به انها فکر کنید، به سرعت مرور کنید و سپس بندهای ذیل الذکر را به طور دقیق مورد مطالعه و مداقه قرار دهید...
می خواهم برای دومین مرتبه تاکید کرده و مجدداً خواهش کنم با دقت و حوصله جملات زیر را بخوانید.
بگذارید برای شما خواننده گرامی همین ابتدای مقاله بگویم حتما به سرعت گوینده این جملات را خواهید شناخت، اما از خواندن دقیق آن دست نکشید. با دقت بخوانید، بدون شک پایان مقاله آنچه شما می پنداشته اید نخواهد بود...
1- امروز اگر کسانی بخواهند سلطهی آمریکا را مجدداً در این کشور بر قرار کنند، بخواهند از منافع ملی، از پیشرفت علمی، از حرکت مستقل صرفنظر کنند برای خاطر رضایت آمریکا، ملت گریبان اینها را خواهد گرفت؛ بنده هم اگر بخواهم بر خلاف این حرکت عمومی و خواست عمومی حرکت کنم، ملت اعتراض خواهد کرد؛ معلوم است. همهی مسئولین موظفند منافع ملی را رعایت کنند؛ استقلال ملی را رعایت کنند؛ آبروی ملت ایران را حفظ کنند.
2- یک عدهای هم از روی سادهلوحی بعضاً، بعضی هم از روی غرض -نمیشود انسان قضاوت قطعی نسبت به اشخاص بکند، اما کار آدم سادهلوح، با کار آدم مغرض، در ماهیت خود تفاوتی پیدا نمیکند- خوشحال میشوند که بله، بیایید؛ نه، اینجور نیست، مذاکره مشکلی را حل نمیکند؛ مذاکرهی با آمریکا مشکلی را حل نمیکند؛ کجا اینها به وعدههای خودشان عمل کردند؟ شصت سال است که از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز در هر موردی که با آمریکاییها مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند. یک روزی مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، که کودتای 28 مرداد را پیش اوردند. بعد از انقلاب هم در برههای مسئولین کشور روی خوشبینی های خود به اینها اعتماد کردند، از آن طرف، سیاست دولت آمریکا، ایران را در محور شرارت قرار داد. ملت ایران را متهم کردند به شرارت؛ اهانت بزرگ. هر جا به اینها اعتماد شد، اینها این جوری حرکت کردند. باید حُسن نیت نشان بدهند. عنوان مذاکره، پیشنهاد مذاکره با فشار سازگار نیست؛ راه فشار با راه مذاکره دوتاست؛ امکان ندارد که ملت ایران قبول بکند که زیر چکمهی فشار، زیر تهدید بیاید با طرف تهدید کننده و فشار آورنده مذاکره کند. مذاکره کنیم که چی؟ که چه بشود؟
3- حالا اخیراً آمریکاییها باز مسئلهی مذاکره را پیش کشیدند، تکرار میکنند که آمریکا آماده است با ایران مذاکرهی مستقیم بکند؛ این تازگی ندارد. مذاکرهی همراه با فشار و تهدید، چه معنایی دارد؟ مذاکره برای اثبات حُسن نیت است. شما ده تا کار انجام میدهید که حاکی از سوء نیت است، آن وقت به زبان میگویید مذاکره!؟ توقع دارید ملت ایران قبول کنند که شما حُسن نیت دارید!؟ ما البته میفهمیم علت چیست. به قول خود آمریکاییها، سیاست خاورمیانهای آنها دچار شکست شده. آمریکا در سیاستهای خود در این منطقه، دچار شکست است. احتیاج دارند به اینکه یک برگ برندهای را به قول خودهاشان رو کنند؛ این برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اینکه: نظام جمهوری اسلامىِ انقلابىِ مردمی را، بکشانند پای میز مذاکره؛ به این احتیاج دارند. میخواهند به دنیا اعلام کنند که ما حُسن نیت داریم. نه، ما حُسن نیتی مشاهده نمیکنیم.
4- مذاکره از روی حُسن نیت، با شرایط برابر، میان دو طرفی که نمیخواهند به یکدیگر کلک بزنند، معنا پیدا میکند. مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره برای مذاکره، مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی بیشتر به دنیا، این مذاکره یک حرکت حیلهگرانه است؛ این حرکت واقعی نیست.
5- دولتمردان آمریکا مردم غیرمنطقی ای هستند؛ حرفشان غیرمنطقی است، عملشان غیرمنطقی است، زورگویانه است؛ توقع دارند دیگران در مقابل کار غیرمنطقی آنها و زورگوئی آنها تسلیم شوند؛ خب، بعضی هم تسلیم میشوند؛ بعضی از دولتها، بعضی از نخبگان سیاسی در برخی از کشورها در مقابل پرروئی و زورگوئی آنها تسلیم میشوند؛ اما ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی تسلیمشدنی نیست. نظام جمهوری اسلامی حرف دارد، منطق دارد، توانائی دارد، اقتدار دارد؛ لذا در مقابل حرف غیر منطقی و کار غیر منطقی تسلیم نمیشود.
6- بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. غرضشان یک کار تبلیغاتی است برای اینکه به ملتهای مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهوری اسلامی بود با آن سرسختی، با آن ایستادگی، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتی ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را برای خاموش کردن و ناامید کردن ملتهای سربرافراشتهی مسلمان که به خاطر اسلام احساس عزت میکنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکی از هدفها بود که ایران را پای میز مصالحه و بدهبستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا میکرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پای میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میکنند.
7- وانمود میکنند که اگر ایران با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند، تحریمها برداشته میشود. این هم دروغ است. هدفشان این است که با وعدهی برداشتن تحریمها، ملت ایران را وادار کنند که اشتیاق به مذاکرهی با آمریکا پیدا کند. تصور آنها این است که ملت ایران دیگر از تحریمها به ستوه آمدهاند، پدرشان دارد در میآید، همه چیز به هم ریخته است؛ پس ما بگوئیم خیلی خوب، بیائید مذاکره کنید تا تحریم را برداریم، یکهو جمعیت ملت ایران راه بیفتند که بله، بیائید مذاکره کنیم. همان طور که عرض کردیم - اینکه میگویند بیائید مذاکره کنیم، مقصودشان از مذاکره، واقعاً یک گفتگوی عادلانه و منطقی نیست؛ مذاکره یعنی شما بیائید حرفهای ما را قبول کنید، تسلیم شوید، تا ما تحریمها را برداریم، تحریمها با مذاکره برداشته نخواهد شد؛ این را من به شما عرض بکنم. هدف تحریم ها چیز دیگری است. هدف تحریمها خسته کردن ملت ایران است، جدا کردن ملت ایران از نظام اسلامی است. مذاکره هم که انجام بگیرد، اگر ملت ایران باز در صحنه باقی باشد و بر حقوق خود اصرار بورزد، این تحریمها وجود خواهد داشت.
آغاز حیرت و تعجب...
حتما تا کنون دانسته اید جملات فوق، سخنانی از ولی امر مسلمین جهان، سیدالقائد امام خامنه ای است. حتما با خود می گویید که امروز این حرف ها دیگر ثابت شده و سخن جدیدی نیست و در حال حاضر همه ملت ایران با گوشت و پوست و استخوانشان، صحت و درستی این سخنان و فریب کار بودن آمریکاییها را حس کرده اند. اما سوال اینجاست که آیا شما می دانید تاریخ بیان این فرمایشات و سخنان گران سنگ مربوط به چه زمانی است و در چه تاریخی بیان شده؟؟؟ دقیقاً پاسخ به همین سوال است که انسان را به تحیر و تعجب و صد البته تعقل وا می دارد. امروز همه ما دیگر می دانیم که تحریم ها با مذاکره حل نخواهد شد، امروز دیگر همه می دانیم امریکا کشوری فاسد و غیر منطقی و زورگو است که هدفش از بین بردن نظام اسلامی ماست. اکنون ما می دانیم آمریکا نظامی ظالم و دروغ گو و غیر قابل اعتماد است. امروز دیگر همه فهمیده ایم مذاکره برای رفع تحریم ها یک دروغ و فریب بزرگ بوده است اما با خود می گویید دیر فهمیده ایم. زمانی فهمیدیم که همه هسته ای خود را نابود کرده ایم، رآکتور اراک از بتن پر شده، سانتریفیوژ های ما می چرخند اما بدون تزریق گاز، دشمنان ما از همه قسمت های تاسیسات هسته ای مانند نطنز، فردو و پارچین به بهانه سرکشی ها اما در واقع جاسوسی ها مطلع هستند، ذخیره اورانیوم با غنای 20 درصد دیگر نداریم و ... اما همپنان تحریم ها پا برجا هستند.تحریم های بانکی که قرار بود پس از مذاکرات و عملیاتی شدن برجام رفع شود همچنان پابرجاست و ما نتوانستیم به این علت پول گاز ترکمنستان را بدهیم و آنها نیز در اوج سرما گاز استان های مالی را قطع کردند.
برگردیم به سوال چند سطر بالا، سخنان حضرت آقا، خصوصاً مورد 7 به نظر شما در چه تاریخی عنوان شده!!!؟؟؟ پاسخ ان است که این سخنان و همه 7 مورد فوق به دو سخنرانی حماسی حضرت آقا در 19 و 28 بهمن 1391 مربوط است. یعنی دقیقاً 117 روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 1392!!!
حیرت شما، کاملا طبیعی است. بله؛ ما رهبری داریم که دقیقاً چند ماه قبل انتخابات به مردم، کد می داد، هشدار می داد، انذار می کرد؛ فریاد می کشید و راهنمایی می کرد که دشمن برای شما چه در سر دارد. آنچه که شما در سخنرانی 28 بهمن 1391 در دیدار رهبر حکیم انقلاب و مردم آذربایجان می خوانید، پیش گویی دقیق اتفاقات امروز است که البته به طور خلاصه فقط چند خط از انها در موارد ابتدایی مقاله ذکر شد. آن رهبر الهی و مومن، مانند روز می دید که احتمال دارد مردم ایران از کدام نقطه ضربه بخورند، لذا هشدار می داد، اگاهی می بخشید، دشمن را معرفی می کرد. آنچان در این دو سخنرانی اگر دقیق بخوانید از موضع عزت و قدرت و حماسی گونه سخن می گوید که انسان لذت می برد. اما تاثر انگیز انجاست که ما ملت کاری کردیم که این سید والا مقام، شش ماه پس از این سخنان و بیان جمله مشهور "من انقلابی هستم، دیپلمات نیستم" مجبور به تغییر تاکتیک و پیش گرفتن استراتژی "نرمش قهرمانانه" گردید.
حکایت امروز...
امروز نیز رهبر انقلاب به مومنین و انقلابیون جامعه برای انتخابات ریاست جمهوری کد می دهد، هشدار می دهد و انذار می کند، او البته سخنان مهمتری با مردم خواهد گفت، خصوصاً پس از حضور پر شکوه ملت در راهپیمایی 22 بهمن و باید منتظر سخنان معظم له در 28 بهمن ماند؛ لیکن همین حالا نیز رهبر عزیز انقلاب سخنان مهمی در اخرین سخنرانی خود فرموده اند که راهگشا خواهد بود اگر دقت کنیم...
امام خامنه ای 1395.11.19: "وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا ٭ وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛گاهی یک کمکی، مددی، نفَسی، خونی به انسان میرسد از آنجایی که هیچ خیالش را نمیکرد و هیچ در محاسبات او نمیگنجید. برای این جبهه هم رزق لایُحتسب بود. ماها حساب نمیکردیم یعنی اصلاً به ذهن هیچکدام ماها ملّت ایران و مبارزین و انقلابیّون و امام بزرگوار چنین محاسبهای نمیآمد که ممکن است از درون ارتش کسانی [به صحنه] بیایند. رزق لایُحتسب را همیشه در محاسباتتان بهطور اجمال در نظر داشته باشید. درست است که محاسبات عقلانی و مادّی، تأثیرگذارند، در این شکّی نیست، و لازمند هیچ آموزشی از آموزشهای اسلام به ما نمیگوید که محاسبات عقلانی نکنید، محاسبات فکری و مادّی انجام ندهید؛ نه، حتماً باید محاسبه کرد؛ امّا یک جایی هم باز بگذارید برای محاسباتی فراتر از مسائل مادّی؛ فراتر از آنچه به عقل انسان میرسد؛ این، رزق لایُحتسب است؛ این همان چیزی است که محاسبه نشده است و به ما میرسد؛ این در همهی محاسبات ما وجود دارد؛ در همهی کارهای جبههی مؤمن، این را باید رعایت کرد و در نظر داشت و انتظارش را داشت. در دعا میخوانیم: یا مَن اِذا تَضایَقَتِ الاُمورَ فَتَحَ لَها باباً لَم تَذهَب اِلَیهِ الاَوهام؛ وقتی کارها گره میخورَد، وقتی به حسب ظاهر بنبست به وجود میآید، گاهی خدای متعال از یک گوشهی این بنبست یک راهی باز میکند که -لَم تَذهَب اِلَیهِ الاَوهام- هرگز وَهم بشر و اندیشهی انسانی به آن نرسیده بود؛ چنین چیزی وجود دارد. یک نمونهاش جنگ تحمیلی است..... اگر مؤمن باشیم، اگر در ذیل عنایتِ توکّل به خدا و امید به خدا عقلانیّت را به کار بیندازیم، آنوقت این باب برای ما باز خواهد شد؛ نه اینکه عقلانیّت را تعطیل کنیم، نه اینکه محاسبات مادّی را کنار بگذاریم؛ نه، همهی اینها لازم است و ما هم همیشه تأکید میکنیم، امّا در کنار این، یک جایی بگذارید برای مدد الهی؛ اگر چنانچه اهل توکّل به خدا هستیم، اهل امید به خدا هستیم. در این ۳۷، ۳۸ سالی که از اوّل انقلاب گذشته، در همهی مسائلِ انقلاب همینجور بوده و ما همیشه مدد الهی را مشاهده کردهایم "
فریاد تقوا ؛؛؛ کدهای انتخاباتی:
در سطور فوق که از سخنرانی حماسی رهبر انقلاب مربوط به چند روز گذشته ذکر شده، اگر دقت نمایید، ایشان مومنین را متذکر می شوند به توکل الهی، اعتماد به سنت های الهی و امید به رزق لایُحتَسِب. حضرت آقا با درک فضای سیاسی روز جامعه و اضطراب مومنین انقلابی برای انتخابات سال آینده؛ به انان نوید گشایش الهی و رزق رسیده از جایی حساب نشده را می دهند که راهکارش فقط توکل به خداوند است. امروز که عده ای انقلابیون دور هم جمع شده اند و حساب و کتاب های سیاسی می کنند و به قول خود راهکاری عقلانی و جامعه پسند را پیش رو گرفته اند و از ان سو نیز یه این حرکت طیف دیگری از انقلابیون انتقاداتی دارند. دقیقاً در همین فضا و تخریب های بی امان دشمن فریب کار، مومنین نباید خود را ببازند و نا امید شوند. بلکه باید در کنار همه رفتارها و محاسبات عقلانی خویش، رزق لایُحتَسِب الهی را نیز مد نظر داشته باشند. حضرت اقا می فرمایند که در همه روزهای انقلاب این امدادهای الهی را مشاهده کرده ایم به شرط توکل به خدا و ایمان و باور به سنت های الهی. واقعیت همین است که ما باید تلاشمان را کرده ، برای نیل به یک اتحاد گفتمانی و عمیق و تربیت امت اسلامی و امت تمدن ساز تلاشمان را بنماییم و صد البته چشم به امداد الهی نیز داشته باشیم. بی شک تلاش انقلابیون جامعه برای دست یازیدن به یک اتحاد کاربردی و راهبردی با همه ایراداتش، قابل تقدیر است و باید به مومنین جامعه گفت در این مسیر اگر احساس کردیم به بن بست خورده ایم از ضعف ایمان ماست بلکه باید به امداد الهی و هدایت های داهیانه رهبر حکیم انقلاب توجه داشت و باور نماییم که " الا ان حزب الله هم الغالبون"



